به گزارش گروه فرهنگی قدسآنلاین، یکی از قصههایی که قدیمیها تعریف میکردند ماجرای شیخی بود که درگیر قضاوت نابهجای مردم شد. میگفتند روزی نمازگزار مسجدی وقتی برای وضو گرفتن به دستشویی مسجد رفته بود، دید که در یکی از دستشوییها باز شد و پیشنماز مسجد از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردند و بدون اینکه وضو بگیرد از دستشویی خارج شد.
آن آقا هم که از این حرکت تعجب کرده بود، کنجکاو شد که ببیند شیخ اصلاً وضو میگیرد یا نه؟ با کمال شگفتی دید که امام جماعت معتمد مسجد که همه روی سرش قسم میخوردند،بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتدا کردند. آن آقا هم سریع ماجرا را به یکی دو نفر از معتمدین گفت و خیلی طول نکشید که ماجرا بین متدینین پیچید و همه از دور شیخ متفرق شدند. بعد چندسال هم کاشف به عمل آمد که اصلاً ماجرا چیز دیگری بوده و شیخ قربانی قضاوت زودهنگام شده است. این حکایت درست مثل چیزی است که امروز در شبکههای اجتماعی دارد اتفاق میافتد. فیلم و عکسی به سرعت دست به دست میشود و برایش هشتگ میسازند و طرف را قضاوت میکنند و آبرویش را میبرند. بعد معلوم میشود که ماجرا آن چیزی نبوده که مردم میگفتند. در این گزارش مروری داشتهایم به همه این مدل شایعاتی که در این مدت، در توییتر و اینستاگرام منتشر و با آبروی خیلیها بازی شد.
■ کولی گرفتن رئیس اداره از نگهبان!
همین چند روز پیش بود که اینستاگرام پُر شد از یک فیلم که تیتر عجیبی داشت: «کولی گرفتن رئیس اداره برق دشت آزادگان از نگهبان». بعد هم نوشتند که به خاطر آبگرفتگی ورودی اداره، آقای رئیس برای اینکه کفش و شلوارش خیس نشود، نگهبان اداره را مجبور کرده که او را تا اتاقش کول کند. فیلمی که اولینبار پرویز پرستویی در صفحهاش منتشر کرد. در کمتر از چند ساعت در همه شبکههای اجتماعی داشتند در مورد این حرکت و تقبیح خوی اشرافیگری مسئولین صحبت میکردند. کار این قدر بالا گرفت که غلامعلی جعفرزاده با اشاره به انتشار فیلم ادعایی سواری گرفتن رئیس اداره برق دشت آزادگان از کارکنان (وزیر نیرو) در توییتی نوشت: جناب آقای اردکانیان خبر کول سواری رئیس اداره برق دشت آزادگان از نگهبان اداره صرفاً برای اینکه خیس نشود دل هر ایرانی انقلابی را به درد آورد. بعد از ۲۴ ساعت هیچگونه واکنشی وزارتخانه شما انجام نداد، اگر به صحت خبر رسیدید، باید این مدیر را نه صرفاً عزل بلکه اخراج کنید تا تمام وجودش خیس شود.
واقعیت این بود هیچ یک از آن دو فرد حاضر در فیلم، اصلاً عضو این اداره نبودند و فقط برای شوخی چنین فیلمی را در خیابان گرفته بودند و اصلاً هیچربطی به اداره برق این شهرستان و رئیس و نگهبانش ندارند. پرویز پرستویی این پست را بلافاصله و بدون عذرخواهی از صفحهاش پاک کرد و کسی پاسخگوی آبروی ریخته شده این دو نفر نبود.
■ گوشتهای منجمد هم جان سالم به در نبردند
آدمها که جای خود دارد، گوشتها هم از بازار داغ شایعات اینستاگرامی و تلگرامی در امان نماندند. چند روز پیش برخی از کانالها و توییترهای فارسی عکسی از توزیع گوشت منجمد منتشر کردند و از صحبتهای امام خمینی(ره) مبنی بر حرام بودن گوشتهای منجمد و دستور به نخستوزیر برای جمعآوری این گوشت پرده برداشتند و گفتند که این ماجرا یک تناقض آشکار است؛ البته این اولینباری نیست که چنین ماجرایی در باره گوشتهای منجمد مطرح میشود و دفعات قبلی هم هیچ پاسخ درست و درمانی به این شبهه و شایعه داده نشد. این فتوا و دستور امام صحت دارد و سندش در صفحه 280 جلد 8 صحیفه امام هم موجود است. روزنامه کیهان هم در 12اسفند1357 آن را چاپ کرده است: «جناب آقای نخست وزیر لازم است جناب عالی به مقامات مربوطه دستور دهید از ورود گوشتهای یخزده و مصرف کردن آنها بشدت جلوگیری شود و آنچه از این نوع گوشتها موجود است از بین برود؛ زیرا آنها نجس و حرام است، و مردم نیز حق استفاده از آنها را به عنوان خوراک ندارند و میتوانند به مصرف کشاورزی مانند کود زمین برسانند.». دلیل این فتوا هم این بوده که آن زمان رژیمصهیونیستی، نیوزیلند، ترکیه، بلغارستان و آلمانغربی در آن زمان از صادرکنندگان گوشت یخزده به ایران بودند. مسئله غیرشرعی و غیربهداشتی بودن گوشتهای وارداتی از دلایل ممنوعیت استفاده از این گوشتها بوده است وگرنه گوشتهای برزیلی که امروز به ایران وارد میشود کاملاً شرعی و تحت نظر کارشناسان دینی ایرانی ذبح شدهاند و هیچ عیب و ایرادی ندارند.
■ شایعهسازیهای خانم بازیگر برای کودک بیگناه
«صبح روز دوشنبه ۱۶ مهر بر اثر ریزش دیوار حیاط یکی از مدارس روستایی از توابع آموزش و پرورش ناحیه دو سنندج، یکی از دانشآموزان مدرسه مصدوم و بعد از اعزام به بیمارستان فوت کرد. محمد سعید کنعانی مدیر آموزش و پرورش ناحیه دو سنندج ظهر در تشریح نحوه وقوع این حادثه گفت: قبل از ظهر امروز دوشنبه مورخ ۱۶ مهر ۹۷ براثر ریزش بخشی از دیوار حیاط آموزشگاه مدرسه روستایی به علت فرسودهبودن بنا، یکی از دانشآموزان پایه اول این آموزشگاه به نام دنیا ویسی مصدوم و سریعاً توسط مدیر، آموزگار و پدر نامبرده به بیمارستان بعثت سنندج اعزام شد و متأسفانه بر اثر جراحات وارده دانشآموز فوت کرد». خبر سرراست بود و ابهامی نداشت؛ در نگاه اول هم هیچ شایعهای نمیشد از این ماجرا ساخت، اما خبرنگار روزنامه قانون چنین هنری به خرج داد و در توییترش شایعهای ساخت که داغ خانواده ویسی را چند برابر کرد. او در توییترش نوشت: «دیروز با یکی از دکترای پزشکی قانونی سنندج صحبت کردم که تجاوز منجر به قتل دنیا ویسی رو تأیید کرد، مدارک موجوده. امروز هم چند تا از فعالهای کرد این موضوع رو تأیید کردند و نماینده سنندج در حال پیگیری موضوع است. سکوت در برابر پیگیری این فاجعه محکومه». مهناز افشار هم که ید طولایی در این حاشیه و شایعه سازیها دارد به این ماجرا دامن زد و این شایعه سر از دویچهوله و آمدنیوز و بقیه شبکههای معاند درآورد. از دادستان سنندج تا فعالان فرهنگی همه به این مسئله واکنش نشان دادند و خواستند که دست از شایعهسازی بردارند که فایده نداشت. خیلی طول نکشید که خانواده دنیا ویسی این شایعه را به شدت تکذیب و از عاملانش شکایت کردند. مسئولان پزشکی قانونی هم آن را از بیخ وبن رد کردند. طرح کننده شایعه و مهناز افشار هم به خودشان زحمت ندادند که دستکم از این خانواده که تا چند ماه دچار فشار روحی و روانی شده بودند، عذرخواهی کنند.
■ آیتالله کاشانی با انگلیسها بود
تقریباً هرچند ماه یکبار حول و حوش آیتاللهکاشانی و زندگیاش یک حاشیه و شایعه عجیب و غریب میچرخد و جدیدترینش هم مربوط به یکی دو هفته پیش است. تیتر شایعه این بود: سفیر انگلیس در تهران بر بستر آیتالله کاشانی! بیهیچ توضیح دیگری. هرکسی که کاشانی و افکارش را میشناسد، میداند که او مخالف صددرصدی انگلیسها بود. شک و شبهه که قشنگ به جان همه افتاد و چهره آیتالله کاشانی که خوب تخریب شد، محمد رضا کائینی، تاریخپژوه، در صفحهاش ماجرا را از بیخ و بن کذب دانست و نوشت: «در زمستان هزار وسیصد وچهل وهمزمان با تشدید بیماری آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی وفقدان امکانات پزشکی در داخل، جمعی از بازاریان متدین و علاقهمند به وی، نخست تصمیم گرفتند تا ایشان را برای معالجه به اروپا و نزد پروفسور کوولِر فرانسوی ببرند (آیتالله در واپسین سالیان حیات، با تنگنای مالی شدید مواجه وحتی به بقال و داروخانهچی محل بدهکار بود و استطاعت مالی چنین سفری را نداشت) بانیان این سفر چندی بعد با نظر به حال بیمار دریافتند که وی توانایی جسمی انجام این سفر را ندارد،لذا تصمیم گرفتند تا کوولِر را برای معاینه ایشان به تهران بیاورند».
باوجود تمام این روشنگریهای تاریخی در خصوص این عکس، تعدادی از رسانههای ضدانقلاب و برخی از داخلیها همچنان بر انتساب تصویر پزشک فرانسوی به سفیر انگلستان اصرار میورزند و تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا رابطهای هرچند خیالی بین آیتالله کاشانی و انگلستان ایجاد کنند.
■ شایعه گذرنامههای GPSدار
خندهدارترین شایعهای که همین دو سه روز پیش پخش شد، فیلم کوتاهی بود که فردی داخل آن مدعی بود که گذرنامههای ایرانی دارای تراشهای است که شهروندان ایرانی توسط سیستم GPS ردیابی میشوند. بازهم کاربران فضای مجازی بدون تحقیق شروع کردند به انتشار این فیلم و انذار دادن به همدیگر که مراقب باشید و قس الی هذا.
سرهنگ مجید صمدی رئیس پلیس مهاجرت و گذرنامه نیروی انتظامی بلافاصله با فارس گفت وگو کرد و گفت: اعلام مطلبی مبنی بر اینکه GPS در گذرنامهها نصب شده است، موضوعی غیرتخصصی و خندهدار است. ایران همانند 90 درصد کشورهای دنیا گذرنامهاش الکترونیکی است و براین اساس تراشهای الکترونیکی در آن نصب شده است. رئیس پلیس مهاجرت و گذرنامه نیروی انتظامی تصریح کرد: در روی جلد گذرنامه نیز علامتی شبیه دوربین حک شده است که به صورت شفاف اعلام میکند که گذرنامه الکترونیکی است.
البته هنوز خیلیها حرف رئیس پلیس مهاجرت را باور نکردهاند و فکر میکنند که هرجا گذرنامه همراهشان است، پلیس هم با آنها هست، برای همین سفرهای خارجیشان را لغو کردهاند.
انتهای پیام/
نظر شما